مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها در شام
زینب آمد شام را یکباره ویران کرد و رفت اهل عالم را ز کار خویش حیران کرد و رفت از زمین کـربـلا تا کـوفه و شام خـراب هر کجا بنهاد پا فتحی نمایان کرد و رفت بـا لـسـان مـرتـضی از ماجـرای نـیـنـوا خطبۀ جانسوز اندر کوفه عنوان کرد و رفت با کـلام جان فـزا اثـبـات دین حـق نمود عالمی را دوستدار اهل ایمان کرد و رفت بر فـراز نی چو آن قـرآن ناطق را بدید با عمل آن بیقرین، تفسیر قرآن کرد و رفت در دیـار شـام بر پـا کرد از نـو انقـلاب سنگر اهل ستم را سست بنیان کرد و رفت خـطبـۀ قـرّا، بیان فـرمود در کـاخ یـزید کاخ استبداد را از ریشه ویران کرد و رفت شام، غرق عیش و عشرت بود در وقت ورود وقت رفتن شام را شام غریبان کرد و رفت زین خطب اتمام حجت کرد بر کافر دلان کافران را مستحقّ نار و نیران کرد و رفت از کلام حـق پسندش شد حقـیقـت آشکار اهل حق را شامل الطاف یزدان کرد و رفت دخت شه را بعد مُردن در خرابه جاى داد گنج را در گوشۀ ویرانه پنهان کرد و رفت ز آتـش دل بر مـزار دخـتر سلطان دین در وداع آخرین شمعى فروزان کرد و رفت با غم دل چون که میشد وارد بیت الحزن سروىِ دل خسته را محزون و نالان کرد و رفت |